به گزارش خبرنگار مهر، اگر حدود 10 سال قبل گذرتان به گلزار شهدای بهشت زهرا (س) افتاده باشد ممکن است نام "ننه علی" را برای یکبار شنیده باشید. مادری که 33 سال قبل میان قطعه ۲۴ نزدیک مزار شهید ۱۳ ساله "حسین فهمیده" اتاقکی کوچک با دیوارهای فلزی ساخت تا باقی عمرش را میهمان مزار فرزند شهیدش "شهید قربانعلی رخشانی مهماندوست" باشد.
"ننه علی" لقب معروف و مشهور (خانم ننه فتح اللهی) مادری است که مدت 20 سال به صورت شبانه روز در اتاقک فلزی کنار مزار فرزند شهیدش زندگی کرد وامروز درعزلت و تنهایی به دور از لنز دوربینها ونگاه تلخ و شیرین رهگذران گورستان بزرگ شهر در خانه دخترش موسیقی سکوت را زمزمه می کند. دیدار دوباره با مادر شهید رخشانی سعادتی بود تا در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگی از رشادتهای شهدای انقلاب را ورق بزنیم و بار دیگر از خود بپرسیم که به راستی بعد از شهدا چه کرده ایم.
آن زمان قربانعلی 24 سال بیشتر نداشت وبعد ازمرگ پدر با مادر 58 ساله مان زندگی می کردیم و خرج و مخارج خانه توسط همسرم و قربانعلی که کارمند بخش کترینگ شرکت هواپیمایی ملی ایران بود تامین می شد. روزی که خبر بمب گذاری در سینما رکس آبادان منتشرشد قربانعلی سراسیمه آمد خانه وساک دستی اش را برداشت و ازهمه خداحافظی کرد و گفت: خواهر کارکنان هواپیمایی اعتصاب سه روزه کردند و من باید به آبادان بروم. هر چه من اصرار کردم فایده ای نداشت. هر چند آن زمان رفتن قربانعلی به اهواز برایم سوال بود ولی بعدها فهمیدم برادرم عضو اصلی شاخه های مبارزه با ساواک و رژیم ستمشاهی بوده و آن روز ماموریت انتقال بخشی از اعلامیه های حضرت امام (ره) به اهواز را داشته است.
پس از سه روز اوضاع کشور به هم ریخت. بختیار از ایران بیرون نمی رفت و اعتصابات گسترده تر شد. مادرم خیلی بی تابی می کرد. برای همین عکس قربانعلی را در روزنامه ها چاپ کردیم تا شاید کسی خبری از او داشته باشد.
بعدها فهمیدیم که قربانعلی همراه با اعلامیه ها توسط ساواک دستگیر شده وتحت شکنجه شهید شده است. غسال برادرم می گفت: با اینکه ساواکیها مانع غسل دادن قربانعلی شدند ولی من او را با عزت و احترام غسل دادم چون در شهر اهواز غریب بود و پس از غسل و کفن نماز میت شهید با حضور جمع کثیری از مردم اهواز اقامه شد. تا اینکه از روی عکس چاپ شده در روزنامه، یک روز از طرف هواپیمایی تماس گرفتند و خبر دادند برادرم شهید شده و در گورستان اموات غریبه اهواز (گورستانی که مرده های نا آشنا و غیر بومی را دفن می کنند) دفن شده است. مادرم دیگر طاقت نداشت و تنهایی به سمت اهواز حرکت کرد.
هوا دیگر رو به گرمی بود و بعد از سه ماه از مادرم خبری نداشتیم. بعدها شنیدیم که مادر روزها در گرمای تابستان اهواز کنار مزار شهید بوده و شبها در مساجد وحسینیه ها می خوابیده است.
شب که مادرم به گورستان می آید با قبرخالی فرزنش مواجه می شود و شروع به شیون و زاری می کند تا اینکه پاسدارها همان شبانه مادرم را با قطار به تهران می فرستند و صبح زود مادرم خود را به بهشت زهرا (س) رساند.
آغاز زندگی ننه علی در کنار مزار فرزند شهیدش
آری این حقیقت دارد مادر شهید قربانعلی رخشانی از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۸ یکه و تنها در این اتاقک فلزی زندگی کرد. به گفته برخی از کارکنان قدیمی بهشت زهرا (س) تا مدتها این اتاقک برق نداشت وسیله گرمایشی و سرمایشی نداشت و ننه علی در تاریکی شب میان قبور شهدا زندگی می کرد.
اما امروز دیگر خبری از زائران قبور شهدا و کلبه ننه علی نیست. دیگر کسی سراغی از او نمی گیرد. عده ای می گویند مگر مادر شهید ساکن بهشت زهرا(س) هنوز زنده است؟ عده ای دیگر هم ننه علی را سالهاست فراموش کرده اند. آری ننه علی مادر شهیدی که حافظ قرآن و احادیث و روایات است امروز به دلیل شکستگی پایش در سن صد سالگی روی ویلچر زندگی می کند و دیگر نای حرف زدن ندارد.
نظر شما